بزرگترین شکست های دنیای تجارت بخش اول

شکست بخشی جدایی ناپذیر از کسب و کار است و درس های ارزشمندی به ما می دهد. این به هیچ وجه چیزی نیست که باعث ناامیدی ما شود؛ حتی والت دیزنی برای کمبود تخیل اخراج شده بود!

دیدن، یک معلم خاموش است و به عنوان بازاریاب می توانیم از اشتباهات گذشته یاد بگیریم. و بعضی از آنها اشتباهات بزرگی هستند. از خدمات مشتری ضعیف تا فقدان آینده نگری، در این پست، نگاهی به 4 تا کسب و کار که اشتباه های بزرگی داشته اند میکنیم.

 

 

1- تلفن فیس بوک

آنقدر منحصر به فرد که هیچ کس آن را نخرید

وسیله ای که هیچوقت دیگر از آن خبری نشد، ادغامی ناامید کننده از HTC، AT & T و فیس بوک به نام تلفن فیس بوک بود که برای اجرا بر روی نسخه اصلاح شده اندروید برنامه ریزی شده بود که فیس بوک سرویس هایش را به شدت به خودش وابسته کرده بود.

ایده تلفن فیس بوک این بود که انسانها همیشه در اولویت هستند (البته قبل از فیس بوک). این تلفنی بود که به طور کامل در اطراف برنامه فیسبوک چیده شده شد، که به طور کامل بر تجربه کاربر غلبه میکرد، به طوری که مصرف کنندگان آن را ناخوشایند و در بهترین حالت  صرفا "یک تجربه" میدانستند.

به شرکت ارتباطی AT & T حقوق منحصر به فردی برای فروش گوشی داده شد، اما توافق انحصارطلبانه هیچ هیچ سودی برایش نداشت. زیرا برای استفاده از این تلفن حتمن باید اول از مشترکان این شرکت باشید.

وقتی کاربران می توانستند به راحتی برنامه فیس بوک خود را بر روی تلفن خود دانلود کنند، بدون تعهد به هیچ ارائه دهنده شبکه این سرویس هیچ مزیتی برای مشتری برای سرمایه گذاری نداشت و تلفن فیس بوک شکست بزرگی خورد.

 

آنچه ما می توانیم یاد بگیریم:

اگرچه هر دو شرکت در حوزه های مربوطه شان بزرگ هستند، این نمونه ای است که که اگر محصولی زیادی منحصر به فرد باشد مشتریان را محدود میکند در حالی که مشتری به دنبال " انتخاب" است.

قبل از اینکه بتوانید چنین محصول خاصی را در بازار توجیه کنید، باید ارزش و وفاداری را در برند خود ایجاد کنید. و اگر قصد دارید به آزمایش بپردازید، قبل از عرضه به بازار، آزمایشات گسترده ای انجام دهید.

 

2- کداک

یک کارمند نابغه و مدیریتی بدون هیچ آینده نگری

جهانی بدون اینستاگرام، گوشی هوشمند و فتوشاپ را تصور کنید که در آن عکاسی یک روند آهسته است تنها برای کسانی که سالها درس آن را خوانده اند.

در سال 1973، یک مهندس 24 ساله کداک، استیو ساسون، دوربین دیجیتال را اختراع کرد اما این شرکت اختراعش را رد کرد چون فکر میکرد باعث بین بردن صنعت و حرفه ی عکاسان در سراسر جهان میشود.

ساسون اعتقاد داشت: "هنگامی که در مورد 18-20 سال آینده با یک سری از کارمندهایی صحبت می کنید که هیچکدام از آنها در این شرکت دیگر نخواهند بود، در مورد ایده های شما خیلی هیجان زده نخواهند شد."

در نهایت، رد کردن ایده کداک به قیمت از دست رفتن شرکت برایشان تمام شد، یادآوری دیگری که آینده شما در توانایی شما برای سازگاری و نوآوری است!

بازاریابی محصولات خاص هم اهمیت دار است - مخاطبان مناسب را در زمان مناسب هدف بگیرید. به عنوان مثال، نرم افزار IT را در یک پلتفرم مانند Instagram یا Snapchat تبلیغ نکنید و تعجب نکنید که چرا فروشی نداشتید.

 

آنچه ما می توانیم یاد بگیریم:

تجارت مانند یک بازی شطرنج است - باید یک قدم جلوتر باشید، حرکت بعدی یا حتی 5 حرکت بعدی رقبای خود رلا بدانید.

ترس از آینده شرکت ،نوآوری های بالقوه را نادیده میگیرد تا تجارت را به همان روش معمول اداره کنند. به کارمندانتان گوش کنید راه هایی مانند جیمیل به کمکتان می آیند.

 

 

به اشتراک بگذارید