مدل های ذهنی آنلاین برای طراحی وب مهم هستند

هنگام طراحی وب سایت مشتری ، ممکن است وسوسه کننده باشد که خارج از کادر فکر کنید و یک تجربه آنلاین و منحصر به فرد ایجاد کنید. اما این ممکن است در واقع یکی از موثرترین و بیگانه ترین رویکردی باشد که می توانستید از آن استفاده کنید. دلیل ؟ مدل های ذهنی.

 

 

 

 

 

ذهن انسان ، تصاویری برای نشان دادن جنبه های مختلف جهان پیرامون خود خلق می کند. این نمایش های ذخیره شده به ما کمک می کنند تا نتیجه گیری کنیم و ایده های پیچیده را درک کنیم. آن ها بر آنچه که ما در وضعیت های پیچیده متوجه می شویم تاثیر می گذارند ، به شکل دادن اعمال و رفتار ما کمک می کنند و نحوه برخورد و حل مشکلات را تعریف می کنند. این مفاهیم در مدل های ذهنی ادغام می شوند که روشی را سازماندهی می کنند که ما با آن دنیا را درک کنیم. مدل ذهنی فرآیند تفکر را نشان می دهد. ما یک مدل ذهنی برای هر جنبه از زندگی خود داریم : چگونگی رفتار در یک مصاحبه شغلی ، " فرمت " اولین تاریخ ، چیزی که در تعطیلات هتل احساس می شود و غیره. مدل های ذهنی بسیار مهم هستند زیرا به ما کمک می کنند تا با ارائه یک ساختار سازمان یافته برای آن ، اطلاعات جدید را پردازش کنیم. به عنوان مثال ، وقتی به یک رستوران جدید می رویم ، دقیقا می دانیم چه چیزی را باید انتظار داشته باشیم: نشستن پشت یک میز ، سفارش از یک فهرست ، انتظار برای سرو غذا ، حتی اگر این اولین بازدید ما باشد. وقتی از یک وب سایت بازدید می کنیم ، انتظار داریم منطقه ورود به سیستم از دو کادر دارای برچسب با اندازه برابر در مجاورت همدیگر تشکیل شود. انتظار داریم اولین کادر برای نام کاربر و دومین برای رمز عبور باشد. اگر این انتظار برآورده نشود ، ممکن است ورود راحت را دشوار کنیم.

 

آشنایی آنلاین

بدون تحقق آن ، ما مفهوم سازی غنی از نحوه کار همه چیز در دنیای آنلاین ایجاد کرده ایم. به عبارت دیگر ، ما مدل های ذهنی آنلاین را توسعه داده ایم. ما یک مدل ذهنی داریم که باید صفحه اصلی به چه صورت باشد ، جایی که لینک "ارتباط با ما" در آن قرار دارد و یک دکمه قابل کلیک چیست. اگر از کاربران کشورهای مختلف خواسته شده است که چشم خود را ببندند و یک فروشگاه اینترنتی ، سایت خبری یا سایت دوست یابی مجردها را توصیف کنند ، احتمال دارد که آنها در مورد ویژگی های هر نوع توافق کنند. این بدان معنی است که اگر به عنوان مثال قصد راه اندازی یک سایت خرده فروشی جدید را دارید ، باید به خاطر داشته باشید که مشتریان بالقوه شما به طور ناخودآگاه آن را با نمونه اولیه آن دسته ، eBay یا Amazon مقایسه می کنند. از آنجا که ما اطلاعاتی را که نمونه اولیه یک دسته است سریعتر از آنچه که نمونه اولیه آن نیست ، بازیابی و پردازش می کنیم ، شباهت بین سایت شما و این رهبران بازار بیشتر خواهد بود و به احتمال زیاد گزاف گویی مشتریان شما کمتر خواهد بود. تمایز کلیدی در ادراک بین فرآیندهای بالا و پایین است. اولی توسط دانش و انتظارات فرد هدایت می شود ، در حالی که دومی تنها متکی به ورودی جدید است.

اگر ما یک مدل ذهنی آنلاین ایجاد کرده ایم ، با تعامل در دنیای آنلاین ، فرایند بالا به پایین به طور خودکار فعال می شود. این یک فرآیند شناختی است که به سطح عملکرد پایینتری می رود. با هدایت دانش قبلی ، انتظارات ایجاد می شود به طوری که برای شناخت کمی به ورودی کمی نیاز است در یک فرایند از بالا به پایین ، کاربران پس از یک مواجهه کوتاه ، با یک وب سایت جدید احساس آشنایی و راحتی خواهند کرد ، زیرا آنها انتظارات کلی در مورد پیدا کردن بخش خاصی از اطلاعات را حتی قبل از تایپ کردن URL دارند. از طرف دیگر ، اگر با ساختار جدیدی روبرو هستیم که نمی توان با استفاده از مدل موجود تفسیر کرد ، حواس باید اطلاعاتی را به مغز ارائه دهند. به عنوان مثال ممکن است اولین باری باشد که در معرض صفحه لمسی روی تلفن هوشمند یا تبلت قرار می گیریم. این فرایند از پایین به بالا نیاز به تلاش بیشتری برای حواس ما دارد. توجه و زمانی که ما لزوما حاضر نیستیم آن را اختصاص دهیم.

 

مغز لجباز ما

زمانی که مدل های ذهنی ایجاد شد ، آن ها تمایل دارند بدون تغییر باقی بمانند ، حتی در مواجهه با اطلاعات متناقض. مدل های ذهنی ما بر نحوه پذیرش یا رد مدل های مفهومی جدید تاثیر می گذارند. مغز ما دوست دارد الگوهای آشنا را در اطرافمان تشخیص دهد. ما به دنبال آن مدل هایی هستیم که منجر به تعاملات موفق در گذشته (عاشق شدن ، انجام مذاکره موفق ، قمار ، سرمایه گذاری و غیره) می شوند. هر چه بیشتر با چیزی آشنا باشیم ، تلاش شناختی کمتری باید در پیدا کردن واکنش صحیح ، خرج کنیم. اگر بازدیدکنندگان آنلاین فروشگاه نمی توانند به تجربه قبلی خود در هنگام بازدید از سایت اعتماد کنند ، آن را نوآوری نمی دانند. بلکه شگفت زده خواهند شد که چرا چیزها جایی نیستند که قرار است باشند. اگر می خواهید مردم درباره تعامل با محصولات یا برند شما احساس خوبی داشته باشند ، باید مطمئن شوید که عناصر سطحی با مدل های ذهنی آنلاین خود مطابقت دارند تا آن ها بتوانند سریع و دقیق تفسیر شوند. کسب و کارهای اینترنتی باید تجربه های تعاملی طراحی کنند که محدودیت های سیستم شناختی انسان را در نظر بگیرند. طراحی صفحات وب با توجه به "مدل های ذهنی" کاربران جهت گیری را تسریع می کند ، باعث می شود تا به یاد ماندنی ترین مکان های شی گرا ارتقاء یابند و حتی تعاملات کاربران را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

 

به اشتراک بگذارید