وقتی برای اولین بار نوشتن در وب سایت را شروع کردم ، هیچ چیز نمی دانستم. ترسیده بودم از جمعیت بدون چهره و منتقد (که من الان عاشق آن هستم). اما بالاخره اولین مقاله خود را نوشتم. از آن زمان ، من توانسته ام چندین داستان برتر را بنویسم. مغرور نیستم ، فقط می گویم ساختاری وجود دارد که برای مقالات وب با موضوع واحد کار می کند. امید من این است که به نویسندگان جدید کمک کنم همانطور که من موفق شده ام ، آنها هم جهش کنند.
هیچ فرمول کاملی برای یک پست موفق در وبلاگ وجود ندارد. این فراتر از کلمات و تصاویر است. بسیاری از آنها خارج از کنترل ماست (یعنی الگوریتم های شبکه ، زمان بندی ، مخاطب و غیره). اما گاهی اوقات برای شروع به یک چارچوب خوب (مثلا 1 میلیون بازدیدکننده) نیاز دارید.
با حکایت یا تجربه ای از زندگی خود شروع کنید. برای اولین بار یک داستان بنویسید. آسیب رسان باشید یعنی به روح خواننده تلنگر بزنید. نویسنده محبوب من ، جیمز آلتوشر ، می گوید: "در اولین جمله خون به پا کنید." این ارتباط شخصی با خواننده شما ایجاد می کند ، حتی اگر نماینده یک برند بزرگ باشید. اینجاست که نویسندگان خوب را از نویسندگان متوسط متمایز می کنند. بهترین نویسندگان می توانند داستانی کوتاه ، گیرا و شوخ طبع را در کمتر از پنج جمله بیان کنند.
پس از حکایتی افتتاحی ، باید به خود مقاله بپردازید. داستان شخصی را با نوشتن یک بیانیه کلی با کاربرد گسترده ، به پایان مقاله وصل کنید.
به سوال خواننده پاسخ دهید: چرا باید این را بخوانم؟ شما امیدوار هستید که هرچه بیشتر خواننده را جذب کنید ، اکنون به یک نقطه خاص و قانع کننده رسیده اید. زمانی را که آنها برای خواندن مقاله شما صرف می کنند تجربه ای ارزشمند و جذاب می کنند. مقاله شما باید مربوط به عنوان تان باشد. خواننده روی عنوان کلیک کرد زیرا فکر می کرد جالب به نظر می رسد؛ اگر آنها پس از خواندن مقاله شما را ترک کنند ، این بدان معنی است که شما پست خود را اشتباه نوشته اید. رابطه عنوان با مقاله باید یکدست باشد.
خودت را اینجا گم کن. اکنون که خواننده موافقت کرده است به حرفهای شما گوش دهد ، از کارشناسان نقل کنید ، تحقیق کنید و استناد به تاریخ داشته باشید. نظر خود را در اینجا وارد نکنید. به اقتدار و تجربه نام های بزرگ تکیه کنید. این نیاز به یک استدلال مورد حمایت دارد. علم را برای حمایت از ادعاهای خود بیاورید. هیچ کس نمی تواند مقابل علم استدلال دیگری کند. همچنین ، توصیف 1 تا 3 جمله ای از تحقیقاتی که شما از آن استفاده می کنید ، به خوانندگان کمک می کند ، زیرا در مواردی افراد فرصت ندارند برای خواندن آن به یک لینک دیگر مراجعه کنند.
حرکت خود را ادامه دهید. از مطالعه منابع مختلف استفاده کنید. شما نظر خود را بیان کرده اید و حقایق را برای پشتیبانی از آن داده اید ، اکنون داستانی را بگویید که عینا برای کسی اتفاق افتاده است. وقتی داستان را گفتید ، استدلال 1 و 2 را با هم گره بزنید. نشان دهید که چگونه دلایل علمی در داستان آشکار شده است. این هماهنگی ارتباط عصبی بین مغز راست و چپ خواننده ایجاد می کند و در نهایت پایه و اساس یک حافظه ایجاد می شود.
از یک لیست بولت یا عددی استفاده کنید. بخاطر داشته باشید ، باید از مثالهای مختلف و تحقیقات برای اثبات اینکه چرا این روشها برتر هستند، استفاده کرد. همانند استفاده از غذاهای آماده!
برای پایان بردن مقاله ، به حکایات آغازین خود برگردید. داستان را تمام کنید. این یک تأثیر رضایت بخش بر روی مقاله دارد. سرانجام ، روی هدف وب سایت خود بزرگنمایی کنید و تأثیر کلان این مقاله را نشان دهید. هدف این است که برای خواننده الهام بخش باشد.